اگر با آمدن آفتاب
، از خواب بيدار شويم
!!!!!نمازمان قضاست
مهدي جان
دلمرده ام قبول
اما تو که مقتداي مسيحي
يک جمعه هم بيا زيارت اهل قبور
آرزو هايم زير انبوهي از خاکستر ،
هنوز نفس مي کشد
هنوز شعله ورند ،
نسيم مهرباني تو کدام جمعه می وزد..؟
در رهت به انتظار , صف به صف نشسته اند
کارواني از شهيد , کارواني از بهار
بـاور نمـيکند، دل مغـرور و ســاکتم يا مهدي
هر لحظه بيشتر به تو وابسته ميشود
تمام نرگس هاي دنياهم که يکجا جمع شوند
هيچ نرگسي بوي يوسف نميدهد
ای پیرترین جوان دنیا بیااا
يعقوب ترين چشم جهان قسمت ما باد
!!!چون يوسف گمگشته ي ما يوسف زهراست
اذان جمکران شوري به پا کرد
دلم را از غم عالم جدا کرد
در کودکي خوانده بوديم
آن مرد درباران آمد
غافل ازاينکه تاآن مردنيايد
باران نمي بارد