نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:, توسط حسینی |

سلام آقا جونم...من یه دوست دارم که همیشه منو نصیحت میکنه

میگه مال دنیا رو دوست نداری؟ ومن میگم نه زیاد. فقط به اندازه

لازم..میگم یه آقا دارم که باهاش شیشم حالا نه اینکه من خوب باشما...

اون آقام خیلی مهربونه و واسه من همین بسه..

واسه شبای جمعه که خونشو جارو کنم انتظار میکشم و واسه جمعه هاش

 که صبحونه مهموناشو آماده کنم......

حالا دوستم میگه ریاکار!!!!!!!!!!آره چون خودش واقعا مخلصه

اما اینم بذار پای دل نوشته هام نه ریا...

دوست دارم آقاجونم.....شب جمعه 30 شهریور 1391


نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:, توسط حسینی |

هرچه کردم نشوم علت رنجيدن او

باز نشد بارها من دل زهرائي او را ز گناهم خستم

گفتم اين بار که بر نامه من مينگرد خوشحال است

ليک اشکش به دلم گفت که من روسيهم من پستم

 

 




نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:, توسط حسینی |

اگر نور چشم شما بدليل مطالعه زياد

و يا کار با اينترنت کم شده اين آيه را زياد بخوانيد

: فَجَعَلْناهُ سَميعاً بصیرا..سوره انسان آیه 2



 


نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:, توسط حسینی |

آرزو هايم زير انبوهي از خاکستر ،

هنوز نفس مي کشد

هنوز شعله ورند ،

نسيم مهرباني تو کدام جمعه مي وزد . . . ؟

 

 

شب جمعه 30 شهریور


نوشته شده در تاريخ دو شنبه 27 شهريور 1391برچسب:, توسط حسینی |

به اميد روزي که

متن تمام اس ام اس ها

يک جمله باشد و آن : مهدي آمد

 

بامداد دوشنبه 27 شهریور


نوشته شده در تاريخ دو شنبه 27 شهريور 1391برچسب:, توسط حسینی |

آقا اجازه خسته ام از اين همه فريب /  از هاي و هوي مردم اين شهر نا نجيب

آقا اجازه پنجره ها سنگ گشته اند / ديوارهاي سنگي از کوچه بي نصيب

آقا اجازه باز به من طعنه مي زنند / عاشق نديده هاي پر از نفرت رقيب

شيرين»ي وجود مرا «تلخ» مي کنند / «فرهاد»هاي کينه پرست پر از فريب . . .

 

بامداد دوشنبه 27 شهریور

 


نوشته شده در تاريخ دو شنبه 27 شهريور 1391برچسب:, توسط حسینی |

بدون شرح

 

بامداد دوشنبه 27 شهریور


نوشته شده در تاريخ دو شنبه 27 شهريور 1391برچسب:, توسط حسینی |

بدون شرح

 


نوشته شده در تاريخ دو شنبه 27 شهريور 1391برچسب:, توسط حسینی |

بدون شرح

 


نوشته شده در تاريخ دو شنبه 27 شهريور 1391برچسب:, توسط حسینی |

  یریدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُون".

بار دیگر دست ایادی استکبار از

آستین آمریکای جنایتکار خارج شد

و بعد از جنایتاتی همچون انتشار چندین کاریکاتور

و فیلم توهین آمیز

به پیامبر اسلام و به آتش کشیدن کتاب آسمانی قرآن،

دست به ساخت فیلمی توهین آمیز به ساحت

مقدس پیامبر اسلام (ص) زد

 

بامداد دوشنبه /27/شهریور


نوشته شده در تاريخ دو شنبه 27 شهريور 1391برچسب:, توسط حسینی |

دنيا خسارت ديده ي قحطي است

فکر ميکنم اين بار تو بايد بيايي

تا باران ببارد

 


نوشته شده در تاريخ دو شنبه 27 شهريور 1391برچسب:, توسط حسینی |

دعاي تشريعي :اختياری

 اين دعا مخصوص موجودات مختار و با اراده است

که طبق درجه معرفت, از قدرت مافوق مطالباتي دارند

ولي غالبا بر اثر فاصله گرفتن از تعليمات پيامبران, بشر به غير خدا پناه مي برد

اما هنگامي که بفهمد ملک و قدرت و عزت و ذلت دست خداست

به قدرت فناناپذير روي ميآورد

اين نوع دعا در تکامل انسان آزاد و مختار تاءثير بسزايي دارد.

 

یکشنبه شب..27...شهریور
 


نوشته شده در تاريخ دو شنبه 27 شهريور 1391برچسب:, توسط حسینی |

دعا نيز مثل عبادت و تسبيح و تنزيه حق تعالي بر دو قسم است:

تشريعي و تکويني.

((دعاي تکويني))
يعني همه موجودات به زبان طبيعت و هستي خويش ـ که جز فقر ذاتي چيزي نيست

ـ از خداي هستي بخش ياري مي جويند;

هر موجودي به ميزان استعداد و ظرفيت فيض, از خدا طلب مي کند

که آيه ((يسئله من في السموات والارض کل يوم هو في شاءن))20.

اشاره بدین حقیقت است..

ا


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 26 شهريور 1391برچسب:, توسط حسینی |

قرآن, هنگامي که از آفرينش انسان به عنوان (خليفه) نام مي برد علم و آگاهي او را نيز مطرح مي نمايد تا
دغدغه خاطر فرشتگان را بزدايد و لياقت انسان را براي خلافت به اثبات رساند:اذ قال ربّک للملائکه إنّي جاعل في الارض خليفه قالوا اتجعل فيها من يفسد فيها و يسفک الدّماء و نحن نسبّح بحمدک و نقدّس لک قال إنّي اعلم مالاتعلمون. و علّم آدم الاسماء کلّها ثمّ عرضهم علي الملائکه فقال انبئوني باسماء هولاء إن کنتم صادقين. قالوا سبحانک لاعلم لنا إلاّ ما علّمتنا إنّک انت العليم الحکيم قال يا آدم انبئهم باسمائهم…) بقره/33ـ30و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت: من در زمين جانشيني خواهم گماشت! گفتند: آيا در آن, کسي را
مي گماري که در آن فساد انگيزد و خونها بريزد و حال آن که ما با ستايش تو تو را تنزيه مي کنيم و به تقديست مي پردازيم؟ فرمود: من چيزي مي دانم که شما نمي دانيد. و خدا تمام نامها را به آدم آموخت و سپس آنها را بر فرشتگان عرضه داشت و فرمود اگر راست مي گوييد از اسامي اينها به من خبر دهيد. گفتند: منزهي تو! ما را جز آنچه آموخته اي دانشي نيست, تويي دانا و حکيم. فرمود: اي آدم ايشان را از اسامي آنان آگاه ساز!

یکشنبه شب /26/شهریور


نوشته شده در تاريخ شنبه 25 شهريور 1391برچسب:, توسط حسینی |

قرآن زنان راه يافته به قله درک و شهود را با زيباترين تعبيرها و خطابها مي ستايد

انما يريد الله ليذهب عنکم الرجس اهل البيت و يطهّرکم تطهيراً) احزاب/33

خداوند مي خواهد پليدي را از شما خانواده پيامبر(ص) بردارد و شما را به پاکي کامل رساند

 


نوشته شده در تاريخ شنبه 25 شهريور 1391برچسب:, توسط حسینی |

در آستانه ظهور نوراني آن منجي بشريت، حوادث شگفت ‏انگيزي اتفاق مي‏افتد که از جمله آنها

بازگشت گروهي از مومنان واقعي براي درک و تماشاي عظمت و شوکت جهاني اسلام و حکومت

دولت کريمه خواهد بود؛ البته عده‏ اي از کافران بد طينت نيز در اين ميان پيش از بر پائي رستاخيز

به دنيا برمي‏گردند تا به سزاي پاره‏ اي از اعمال ننگين خويش برسند. بازگشت گروهي از مومنان

 خالص و کافران ستمگر به اين جهان پيش از قيامت، «رجعت» ناميده مي‏شود.

 




نوشته شده در تاريخ شنبه 25 شهريور 1391برچسب:, توسط حسینی |

 

ساعات عمر من همگي غرق غم گذشت

 

دست مرا بگير که آب از سرم گذشت

 

مانند مرده اي متحرک شدم بيا

 

بي تو تمام زندگي ام در عدم گذشت

 


نوشته شده در تاريخ شنبه 25 شهريور 1391برچسب:, توسط حسینی |

همه گويند به انگشت اشاره،

مگر اين عاشق دلسوخته ارباب ندارد؟

... تو کجايي؟ تو کجايي..؟.

و تو انگار به قلبم بنويسي

كه چرا هيچ نگويندمگر اين رهبر دلسوز،

طرفدار ندارد که غریب است...؟


نوشته شده در تاريخ شنبه 25 شهريور 1391برچسب:, توسط حسینی |

(في ابنه رسول الله صلي الله عليه و آله لي اسوه حسنه)

فاطمه دختر پيامبر (ص)براي من الگوي نمونه اي است

(بحارالانوار..احتجاج)

 


شنبه شب 25..شهریور1391


نوشته شده در تاريخ شنبه 25 شهريور 1391برچسب:, توسط حسینی |

حسین(ع) بیشتر از آب تشنه ی لبیک بود.

افسوس که به جای افکارش

زخم های تنش را نشانمان دادند

وبزرگترین دردش را بی آبی معرفی کردند...

شنبه....25 شهریور


نوشته شده در تاريخ شنبه 25 شهريور 1391برچسب:, توسط حسینی |

اگر قرار است چیزی از وجود مرا دفن کنید

بگذارید خطاهایم، ضعف هایم و تعصباتم نسبت به همنوعانم

دفن شوند.گناهانم را به شیطان و روحم را به خدا بسپارید

و اگر گاهی دوست داشتید یادم کنید، عمل خیری انجام

دهید، یا به کسی که نیازمند شماست، کلام محبت آمیزی بگویید.

بدینگونه بگذارید زنده بمانم......


نوشته شده در تاريخ شنبه 25 شهريور 1391برچسب:, توسط حسینی |

(في ابنه رسول الله صلي الله عليه و آله لي اسوه حسنه)

فاطمه دختر پيامبر (ص)براي من الگوي نمونه اي است

(بحارالانوار....احتجاج)


نوشته شده در تاريخ شنبه 25 شهريور 1391برچسب:, توسط حسینی |

ذا رأيتم الرأيات السود قد اقبلت من

خراسان فائتوها و لو حبوا على الثلج فيها خليفةالله المهدى .

چون پرچمهاى سياه ببينيد كه ازسوى خراسان مى آيد

به استقبال آن بشتابيد هرچند با رفتن از روى برف باشد

زيرا كه همراه آن جماعت مهدى خليفة الله است

 

شنبه... 25... شهریور... 1391


نوشته شده در تاريخ شنبه 25 شهريور 1391برچسب:, توسط حسینی |

مولاي من ! ديگر به نرگس هاي باغ سلام نخواهم داد

ديگر به انتهاي هيچ جاده اي نظر نخواهم كرد

  من تمام شده ام بيا چقدر ناله ؟! چقدر اشگ ؟ چقدر ندبه؟

ايا ندبه هاي مرا از اين دلتنگ تر مي خواهي؟

ايا اشكهاي مرا از اين خونين تر مي خواهي؟

ايا ناله هاي مرا از اين سوزناك تر مي خواهي؟

من تمام شده ام بيا.مولا جانِ مادرت بيا


نوشته شده در تاريخ جمعه 24 شهريور 1391برچسب:, توسط حسینی |

این جمعه هم نیامدی و گریه سر کنم

باید دوباره بی تو شبم را سحر کنم

آخر نمی شود که فقط کنج خلوتی

زانو بغل ز هجر رخت دیده تر کنم

تا کی برای غربت و تنهایی ات عزیزماتم بگیرم

و همه را خون جگر کنم

یک بار می شود که دهی رخصتم شبی

من از کنار خیمه ی سبزت گذر کنم

جمعه 24 شهریور 91......ساعت 23

 


نوشته شده در تاريخ جمعه 24 شهريور 1391برچسب:, توسط حسینی |

مينويسم...اگر روزي رفتم...شايد بماند برايتان آقا

مي نويسم

مي نويسم

منتظرت خواهم ماند

مینویسم دوستت دارم

 

 

جمعه 24 شهریور 91 دلگیرترین و سخت ترین جمعه زندگیم

 

 


نوشته شده در تاريخ جمعه 24 شهريور 1391برچسب:, توسط حسینی |

گفتي به عموي خود ارادت داري

این بار قسم به دست عباس بیا...


نوشته شده در تاريخ جمعه 24 شهريور 1391برچسب:, توسط حسینی |

پرونده هاي ما که به دست تو ميرسد

گريان ز کار آدميان ميکند تورا

اوراق را صفحه به صفحه ورق مزن

اعمال هفته ام نگران ميکند تو را

 


نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, توسط حسینی |

گفتم چرا قلبم دگر بر تار زلفت گیر نیست

سربر زمین افکند و گفت خود کرده را تدبیر نیست

اشکی به زیر مقدمش انداختم رحمی کند

گفت که اشک بی ورع در رتبه تاثیر نیست


نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, توسط حسینی |

خواستم شکوه نمايم ،به دلم بد آمد

يادم آمد کسی هست که خواهد آمد....

 

 

در تفسیر آیه(انهم یرونه بعیدا ونراه قریبا) فرموده اند:

کافران وملحدان ظهور امام(ع) را دور می بینند...


نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, توسط حسینی |

يار من يوسف نيا،

اینجا کسی یعقوب نیست!!!!

 

 

درشهری که برای دیدن فیلم کلاه قرمزی میلیونها

تومن خرج میشه و سی دی شناخت امام را

حتی به مفت نمیخرند!!!!!!!وای از این زمانه!!


نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, توسط حسینی |

عاشقاني که مدام از فرجت ميگفتند

عکسشان قاب شد و

از تو نيامد خبري

 


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:, توسط حسینی |

 

  خدایا دلم تنگه آقامه.....

 دنیا پر از نامرد شده حالا دیگه بیا....


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:, توسط حسینی |

آقاجون؟؟؟؟؟

کارنامه‌ام پر از تقلب وگناه..

خط خطي، سياه...

هيچ وقت درسخوان نبوده‌ام ولی....

در شب تولدت مثل کاج...

توي طاق نصرت محله کار کرده‌ام

شاخه‌هاي خشک داربست را

بهار کرده‌ام....

 


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:, توسط حسینی |

بي تــو اينجا همه در حبس ابــد تبعيدند

سالـها هجري و شمسي همه بي خورشيدند

تـــو بيــايي همه ساعتـــها ، ثانـــيه ها

از همين روز ، همين لحظه، همين دم، عيدند

 


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:, توسط حسینی |

و خدا خواست

که يعقوب نبيند يک عمر

شهر بي يار مگر ارزش ديدن دارد؟؟؟؟

 


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 21 شهريور 1391برچسب:, توسط حسینی |

خدا کند که بيايد مسافري که نيامد

و کوچه کوچه بنازم به عابري که نيامد...

 


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 21 شهريور 1391برچسب:, توسط حسینی |

بايد وسط هفته بيايي آقا

دیریست که جمعه های ما تعطیل است....

 


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 21 شهريور 1391برچسب:, توسط حسینی |

دو رکعت نماز عا شقی به نيّت آمدنت "

 


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 21 شهريور 1391برچسب:, توسط حسینی |

چه روزها که گرفتار روز هفتم شد

چه قدر هفته پر از شنبه شد،

به جمعه رسيد

و جمعه روز تفرّج براي مردم شد !

 


.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.